سرگذشت یک آدمکش!
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۶۸۳۶۲
اگر در لانههای مجردی با دوستان ناباب معاشرت نمی کردم و مسیر خلاف و اعتیاد را در پیش نمیگرفتم، شاید امروز سرنوشتم به گونه دیگری رقم می خورد. اگر زمان به روز حادثه بازگردد و ناسزا و فحش بشنوم باز هم...
به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات «مهدی – گ» جوان 29 ساله ای است که بعد از 3 سال فرار، به اتهام قتل جوانی هم سن و سال خودش دستگیر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از آن که به سن جوانی رسیدم، به خدمت سربازی رفتم و در همان دوران یعنی در سال 91 با یکی از بستگان دور پدرم ازدواج کردم. آن ها هم در یکی از روستاهای بجنورد ساکن بودند و پدر و مادرم بعد از گفت وگو و کسب رضایت خانواده دختر، او را به من معرفی کردند.
خلاصه حدود 2 سال بعد از ازدواج بود که یک دستگاه پراید اقساطی خریدم و معاشرتم با دوستان ناباب آغاز شد. ابتدا درون خودرو به مصرف موادمخدر می پرداختیم اما پس از آن که برای مسافرکشی به تهران رفتم شب ها را داخل پراید می خوابیدم تا این که از خانه مجردی یکی از بستگان مادرم سردرآوردم و دیگر به طور علنی موادمخدر استعمال می کردم.
بعد از مدتی پرایدم را فروختم چون از نظر مالی کم آورده بودم ولی به اعتیادم ادامه می دادم تا این که پدرم با اجاره زمین های کشاورزی در روستا از من هم خواست کشاورزی کنم، چون پدرم می گفت ما تراکتور داریم و زمین ها نیز به یکی از بستگانمان تعلق داشت. البته مدتی قبل از وقوع نزاع منجر به قتل، اعتیادم را کنار گذاشته بودم و با پسر خردسالم سرگرم بودم. روز حادثه طبق معمول به همراه پدرم به گندمزار رفته بودیم که به دلیل عبور تراکتور از حاشیه گندمزار، من برای راننده تراکتور سوت زدم که گندمها را نابود نکند ولی این رفتار به مذاق پدر و پسر صاحب زمین خوش نیامد و بدین ترتیب درگیری بین من و پسر طرف مقابل درحالی آغاز شد که پدر او با پدر من مشغول صحبت درباره رفتار من بودند. در همین هنگام او با چارشاخ به سمت من حمله ور شد ومن هم با چاقو به پایش زدم، سپس با راننده یک خودرو صحبت کردم تا او را به مرکز درمانی برساند و یک رشته نخ بسته بندی گندم را هم مقابل پدرش انداختم تا پای فرزندش را برای جلوگیری از خونریزی ببندد.
خودم نیز که ترسیده بودم از آن محل گریختم و گوشی تلفنم را هم در زمین های کشاورزی انداختم. حدود 3 سال مخفیانه زندگی کردم و دوباره به مصرف موادمخدر روی آوردم.در این مدت یک بار از چنگ ماموران گریختم اما آن ها برای دستگیری اتباع خارجی آمده بودند چون یک نفر فریاد زد که «فرار کن!» من هم از آن مخفیگاه گریختم. از زمانی که به کوی نجف در مشهد آمدم و در این جا مخفی شدم، قصد داشتم اعتیادم را ترک کنم و سپس خودم را به دست قانون بسپارم اما امروز و فردا می کردم تا این که به یک باره نیروهای انتظامی را بالای سرم دیدم و مرا به پلیس آگاهی آوردند...
حالا هم به اندازه ای پشیمانم که اگر زمان به گذشته بازگردد، برای غرور جوانی درگیر نمی شوم و حتی اگر به من ناسزا بگویند، با یک صلوات خشم خودم را فرومیخوردم و از آن جا میروم، اما ای کاش آن روز هم...
با صدور دستوری از سوی مقام قضایی در شعبه دهم اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، بررسی ابعاد دیگر این جنایت و ادعاهای متهم درباره این ماجرا، توسط سروان منفرد (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: پرویز ثابتی زلزله ترکیه و سوریه مصوبه مولدسازی کوهرنگ شهرام عبدلی مناجات شعبانیه سرگذشت آدمکش معاشرت پرویز ثابتی زلزله ترکیه و سوریه مصوبه مولدسازی کوهرنگ شهرام عبدلی مناجات شعبانیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۸۳۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) بازیکنان ختافه دست در دست مادرانشان در زمین حاضر شدند
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی